روزمرگیهای عسلم (یسنا)
سلام به دختر نازم , عزیزم خیلی وقته که میخوام برات بنویسم اما همش درگیر روزمرگی و کارهای روزانه ام که کمتر وقت میکنم بیام واست بنویسم .دخترم این روزا که وارد 2 سالگی شدی و خیلی بیشتر می فهمی و عاقل شدی و دیگه جمله می گی .مثلا دیشب داشت می گفتی :وا وای وای می گفتم مامان چته: می گفتی کمرم درد دارهخیلی بامزه بودی .فکر کنم از مامان جون یاد گرفته بودی که اون رو ز داشت می گفت کمرم درد داره . قربونت بشم که سریع چیزا رو می گیری.
دیروز عصرم رفته بودی لباساتو از تو دراور اورده بودی بیرون مثله مامان که لباسا رو می ندازه رو شوفاژ ,تو هم لباسای تمیزتو انداخته بودی رو شو فاژ ومیگفتی کثیفه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی