روزمرگی های یسنام (دی 93)
دختر پاییزیم سلام . یک پاییز دیگر از عمر دلبندم گذشت و زمستان باز از راه رسید. و تو این روزا همش مشغولی . مشغول بازی کردن و مهد رفتن و نقاشی کشیدن وزبان یاد گرفتن و تبلت بازی کردن و تماشای سی دی. از روزی که می ری مهد خیلی شادتر شدی و اجتماعی تر . درسته اوایل خیلی دوست نداشتی اما کم کم عادت کردی و حالا خیلی دوست داری بری . توی مهدتون برنامه های زیادی رو واستون گذاشتن. یکی رفتن بچه ها به فرودگاه با مامانشون . که رفتیم و خیلی خوب بود یه آقایی بود که اومد و واستون توضیح می داد که توی فرو دگاه چیکار می کنند . خلاصه شما هم بازی کردین و هم چیز یاد گرفتین .روز اربعینم که بود, سفره حضرت رقیه انداختند و دعا بود و اونم خوب بود بچه ها با مامانشون اومده بودند و دیروزم مسابقه دستپخت مامانا با غذای سالم بود که من واسه شما سبزی پلو با ماهی درست کرده بودم که کارشناس می اومد و نظر میداد و هر غذایی که سالم تر بود و به عنوان سه نفر برتر به سه تا مامان جایزه دادن. در کل خوب بود . حلاصه این روزا دلبرکم مشغوله . فقط دعا میکنم دلبرکم سرما نخوری تا بتونی بری مهد و عقب نیفتی .
پی نوشت: بعدا عکسای این مراسمو واست می زارم که با موبایلم گرفتم و کیفیتش خیلی خوب نیست.
عکس از مهد کودک یسنام و کارایی که تو مهد انجام دادن
مهد کودک یسنا
یسنا خانم در حال الکلنگ بازی
یسنا خانم دو روز قبل از اربعین سفره حضرت رقیه
یسنام در حال دعا کردن
یسنام در حل بازدید از فرود گاه
یسنا اینجا از طرف مهد بچه ها رو با مامانا اورده بودند بازدید از فرود گاه و یه اقایی خیلی قشنگ واستون توضیح می داد که چیکار می کنند تو فرود گاه (اینجا شما می گفتی بریم سوار هواپیما بشیم بریم حونه خاله نعیمه)
توی مهدتون مسابقا آشپزی غذای سالم بود که به سه تا از مامانا هم جایزه می دادن
اینجام یه نقاشی کشیدی که بهم میگی مامان بیا ببین دایی معین عنکبوتی کشیدم
اینم کار دستی گرو هیتون توی مهد
اینم چند تا عکس از دی ما هیای دختر گلم و چند دست لباس که واسه مهد واست گرفتم دیروز
قربون خودت و ژستات مادر
مبارکت باشه گلم انشالل ب سلامتی بپوشی