یسنایسنا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

من و عروسکم یسنا

روزهایی که گذشت .........

1393/12/11 14:14
1,073 بازدید
اشتراک گذاری

دختر خشگلم سلام .

ببخشید مامان که نتونستم یه سر به وبلاگت بزنم تو این روزا اخه همه کارا ریخته سرم و وقتم کم می یارم روزهای پایانی سال 93 هست و منم مثله هرسال درگیر خونه تکونی و امسالم که دیگه خودمو درگیر دوخت کارای چرم و نقاشی و سیاه قلمو و این جور کارا کردم و شما هم با بازیگوشی هات یه طرف دیگه قضیه و خلاصه این روزا حسابی جفتمون سرگرمیم و شما می ری مهدو اونروز جشن داشتی و شب که اومدی دلت هوای بابا جون و مامان جون کرده بود و یه نقاشی خوشگل از جفتشون کشیدی که من خودم باور نمی کردم کار خودته و فرستادم با وایبر براشون که کلی ذوقت کردن و می گفتی مامان من باباجونو با سبیلش کشیدم............. یه نقاشیدیگه کشیدی که عکس خودت و من وبابا که خیلی اونم خوشگل شده . که با ابرنگ رنگ زدی . عاشق نقاشی هستی با ابرنگ و مداد رنک و پاستل و همه چی نقاشی میکشی . قربونت برم که این همه استعداد داری . خوب دیگه برم سراغ عکسا که اگه بخوام همه خاطراتتو و شیرین زبونیاتو بگم این صفحه جا کم می یاره دختر شیرینم . 

خود فندق ما  

نقاشی فندق ما (بابا جون)

مامان جون

مامان وبابا و یسنا

 

هنر های مامان (کیف چرم های دست دوز مامان )

کیف مردانه کتی

کیف دستی 

کیف لوازم ارایش

کیف پول زنانه

کیف پول زنانه

جا کارتی و جاسویچی

جا تبلت فندقم یسنا

جا مدادی فندقم 

 

پسندها (2)

نظرات (1)

عمه فروغ
11 اسفند 93 15:12
سلام ندا جونم خسته نباشی با کارهای خونه تکونی خدا قوت ای جووووونم ماشاا.. به گل دخمری با نقاشی های خوشگلش