خاطرات عید 94

دخترکم سلام . خوبی مامانی ؟یک ماه کم کم از عید میگذره و من وقت نکردم بیام و خاطرات عید دخترموواسش یه یادگار بزارم .

عید امسال هم  مثله برق و باد گذشت  و زود تموم شد و امسال یعنی سال 94 ( 4 هارمین عیدی ) بود که من و بابایی شما رو در کنار خودمون داشتیم .من وشما وبابایی یه هفته قبل از شروع عید راه افتادیم سمت شیراز و رفتیم خونه مامان جون .ودایی معین تازه سربازیش تمام شده بود و شما هم عاشق دایی معین  کلی با هم خوش بودین . حلاصه هفته دومم خاله نعیمه با عمو مجید از تهران اومدن و عید اولشون میشد ورفتیم گشت و گذار تو شیراز و روزای اول دیدن اقوام و روز بعدی هم باغ عفیف آباد و باغ ارم و مجتمع تجاری خلیج فارس و بازار وکیل وسرا ی مشیر و حافظ و سعدی  وشما هم عاشق خاله نعیمه و خاله نعیمه هم همینطور. به حاطر همین خیلی خیلی بهت خوش گذشت .وروز 12و 13 هم همگی (خانوادگی مامان جون وباباجون و دایی محمد ودایی معین و خاله نعیمه و بابا مسعود حرکت کردیم طرف عسلویه تا روز 13 رو کنار خلیج فارس باشن و اون روزم به شما و هممون خیلی خوش گذشت و خلاصه روز شنبه هم خاله نعیمه حرکت کرد ن به سمت تهران تا دیکه برن سرکارشون .اینم از عید امسال که خوش گذشت و زود تمامشد و راستی یادم رفت بگم که مامانجون و ... موندن اینجا یه هفته به خاطر شما تا شما دلتنگ نشی وبهانه نگیری . 

اینم عکس های عید امسال که نمیدونم چرا عکسای شیرازو باز نمیکنه

مامان جون به محض اینکه عکسها بازشد می زارم واست که برات به یادگار بمونه حالا فعلا جند تا عکس از روز سیزده 

عید همتون مبارکککککککککککککککککک

عکسها ی سیزده بدر خلیج نیلگون فارس

عاشق این عکسم اینجا عمو مجید داشت شوخی می کرد و ما اصلا حواسمون نبوده وبابا مسعود ازمون عکس انداخت (مامان ندا-دایی معین-دایی محمد- عمو مجید و خاله نعیمه)