یسنایسنا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

من و عروسکم یسنا

یسنا و سیب زمینی سرخ کرده

یسنا جونم سلام  فندقم سلام .دخترم از اونجایی که شما خیلی علاقه به سیب زمینی سرخ کرده دارین گفتم بیام  وواست یه پست بزارم از شما وسیب زمینی خوردنت .که بعدا واست به یادگار بمونه و وقتی بعدنا برات گفتم ,که چقدر سیب زمینی سرخ کرده دوست داشتی اینو ببینی دختر خوشمزه مننننننن ...
13 تير 1393

وقتی یسنا خانم از حمام بیرون می یاد

عشقم این روزا تابستونه و هوا بسیار گرم و ما هم باید هر روز یا یه روز درمیون حمام بریم.شما عادت داری وقتی یکی از حمام می یاد بیرون  میگی عافیت باشه  حالا این سری که خودت رفته بودی حمام وقتی اومدی بیرون از حمام به خودت گفتی خودم عافیت باشه من و بابا رو میگی  امروز که از حمام اومدی بیرون سریع رفتی خودتو پتو پیچ کردی و بیرون نمیاومدی میگفتی حمام بودم سرما می خورم اینم عکسهای یسنا گلی بعد از بیرون اومدن از حمام اینجا میگفتی نمیام بیرون از زیر پتو بیاین زیر پتو عکس بگیرین     دوستت د...
12 تير 1393

یسنا جونم تولدت مبارک

دختر قشنگم سلام.امید من وبابایی سلام .ورودت به  مبارک عسلم این بادکنک های رنگی هم تقدیم به دختر م که عاشقشونه عزیزم اینم عکسهای 31 ماهگیت که امروز واست کیکم درست کرده بودم که شما مهلت ندادی ازش عکس بگیرم سریع کن فیکون شد .نوش جونت عشقه مامان امیدم بهم می گی موهامو عوض می کنی(یعنی واسم مو بزار) می گی امروز تولدمه واسم کیک درست کردی       ...
11 تير 1393

عکس های جا مانده از عروسکم در 2 سال و نیمگی

دختر قشنگم سلام . عزیزم  از وقتی 2ساله ونیمه شدی انگار خیلی بزرگ شدی و همه چی رو می فهمی .همه چی رو عاقلانه گوش میگیر ی و درست انجامشون می دی.شبا که می خوابیم تا 1ساعت باهام حرف میزنی .خیلی میفهمی که دیگران بهت توجه دارن یانه؟ مثلا دیشب میگفتی مامان دوستم داری؟ منم گفتم آره مامان خیلی زیاد . یسنا فند مامان: مامان من که لباسا به هم می ریختم . گفتم نه مامان جون دوست دارم اشکال نداره فداتشم. کلی ازم سوال میپرسی این چیه؟ این یعنی چی؟ چیزی هم که نمی دونی . می گی: اگه گفتی اگه گفتی ازت می پرسم بابا کجاست : میگی  پالایشگاه میگم رفته چیکار: میگی میخوادواسه یسنا خانوم زنگ بزنه  ...
26 خرداد 1393

یسنا و تولد بابا مسعود

دخترم سلام . عروسکم سلام مامان جون خوبی؟ این روزا حسابی شیطون شدی و همه رو سوپرایز میکنی از اداهات و کارات بگیر تا ناز کردنات و حرف زدنات . یه حرفهای با ناز و عشوه میزنی که من و بابا رو هم بهت زده میکنی.  دیروز تولد بابا مسعود بود . شما  هی می گفتی مامان کیک بگیریم فشفشه بگیریم . قربونت بشم,بابا  هم رفت  سریع رولت و فشفشه گرفت و اومد و سه تایی یه جشن کوچک گرفتیم به مناسبت تولد بابا مسعود.  همسرم تولدت مبارک بهترین بابای دنیا تولدت مبارک اینم چند تا عکس از تولد بابا دوستتون دارم بهترین همسر و دوست داشتنی ترین دختر دنیا   &...
21 خرداد 1393

دو سال و نیمگی فندق ماااااااااااااااااااااااااااا

  دو ساله و نیمه شدنت مبارککککککککککککککککککککککککک نفسمممممممممممممممممممممممممم دختر عزیزم سلام فندق مامان و بابا سلام . بعد از 2 هفته که خونه مامان جون بودیم دیشب بالاخره برگشتیم . اینم بابا ما رو گذاشته بود اونجا و خودش اومده بود و بعد اومد دنبالمون . عزیزم تو این هفته شما دو سال و نیمه شدی خوشگله مامان . و خونه مامان جون یه کیک کوچک گرفتیم و تولد رو  همونجا جشن گرفتیم . عزیزم مونسم من به هر بهانه ای بشه دوست دارم واست کیک بگیرم و جشن بگیریم و امسال این پنجمین کیکی بود که واست گرفیتم .آخه عاشق تولد و فشفشفه و اهنگو واین چیزا هستی .نفسم. کادو هم واست گرفتم که خودم برات یه عروسک مریخی گرفتم ومامان جونم بر...
19 خرداد 1393