روزمرگی های یسنام (دی 93)
دختر پاییزیم سلام . یک پاییز دیگر از عمر دلبندم گذشت و زمستان باز از راه رسید. و تو این روزا همش مشغولی . مشغول بازی کردن و مهد رفتن و نقاشی کشیدن وزبان یاد گرفتن و تبلت بازی کردن و تماشای سی دی. از روزی که می ری مهد خیلی شادتر شدی و اجتماعی تر . درسته اوایل خیلی دوست نداشتی اما کم کم عادت کردی و حالا خیلی دوست داری بری . توی مهدتون برنامه های زیادی رو واستون گذاشتن. یکی رفتن بچه ها به فرودگاه با مامانشون . که رفتیم و خیلی خوب بود یه آقایی بود که اومد و واستون توضیح می داد که توی فرو دگاه چیکار می کنند . خلاصه شما هم بازی کردین و هم چیز یاد گرفتین .روز اربعینم که بود , سفره حضرت رقیه انداختند و دعا بود و اونم خوب بود بچه ها با مامانشون ...
نویسنده :
ندا مامان یسنا
15:51
به نظرتون حجاب به من می یاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
مرسی عشقم که هستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتی ...
نویسنده :
ندا مامان یسنا
11:35
اولین کار دستی مامان ویسنا
عشقم از روزی که میری مهد کودک علاقت به خمیر بازی و نقاشی و کار دستی زیاد شده و همش می گی مامان بیا یه چیزی درست کنیم که منم اون روز رفتم کلی کاغذ و مقوای رنگی گرفتم که با هم تو خونه کار دستی درست کنیم . علاقه خاصی به نقاشی داری که فکر کنم استعدادت تو این زمینه به مامانت رفته . آخه مامان عاشق نقاشیه . اولش با خودکار روی کاغذ دایره و مثلث می کشیدی. البته دایره که چه عرض کنم . ... اما بعد ن دیدم داری پیشرفت می کنی . اون روز اومدی می گی مامان بابا کشیدم . بیچاره بابا! اما به نظرم نقاشیت خوبه . اما شبیه بابا نیستتتتتتتتتتتتتتت عشقممممممممممممممممممممممممممممم. مرسی گلم که این همه با هوشی و به همه چی علاقه نشون می دی . ...
نویسنده :
ندا مامان یسنا
11:16
یک روز خوب با یسنا
امروز روز اول زمستان 93 هست و گفتم بریم توی شهرک با دخترم یکم بگردیم آخه بابا سر کار بود و مهد هم تعطیل بود رفتیم و حسابی هوا خوب بود و شما هم حسابی بازی کردین. اینم عکسایی که ازت گرفتم در ادامه.................................. دخترم عاشقتمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم ...
نویسنده :
ندا مامان یسنا
13:25
شب یلدا 93
اول از همه حلول ماه ربیع الاول رو به همه دوستان خوبم تبریک میگم . خوب بریم سراغ شب یلدای امسال ما که بابقیه یلداها فرق داشت اخه امسال بابا پیشمون بود و شیفت نبود . من و شما هم خیلی خوشحال مامان جون این چهارمین شب یلدایی که کنار مایی و من و بابا ازبودن با تو تو این لحظه ها نهایت استفاده رو میکنیم .چون ثانیه ها و دقیقه ها و ساعت ها و روزها سریع میگذرن و یهو می بینی که زمان گذشت یسنا خانم من واسه خودش خانمی شده . و رو زهای کودکی گذر کردن . پس خدایا کمکم کن تا با دلبندم باشم و بتونم براش لحظات خوبی رو رقم بزنم و سایه هیچ پدر و مادری رو از سر بچش کم نکن. خوب بریم سراغ عکس های شب یلدا با نفسم و بابا مسع...
نویسنده :
ندا مامان یسنا
13:16
رفتنت به مهد مبارک
سلام گل دخترم .خوبی مامان تو پست قبلی واست نوشتم که خدا کنه بتونی تو مهد بمونی و دوست داشته باشی که با تلاش های ثمر بخش مامان و مربی مهربونت که اسمشم خاله مهربان تونستی تو مهد بمونی و دوست داشته باشی محیط اونجا رو . حالا صبح ها قشنگ از خواب بلند می شی و می گی برم مهد خمیر بازی کنم کاردستی درست کنم , لگو بسازیم با بچه ها . مربیتم خیلی دوستت داره و. بهتون محبت میکنه . خدا کنه که تا آخرش وایسی و دلزد ه نشی. آخه چون اینجا تنها هستی همین که تو اجتماع با بچه ها باشی خیلی خوبه و مامانم به کارای عقب موندش میرسه. اما دو روزیه سرما خوردی و نمیتونی بری مهد گفتم بزارم دیگه تا شنبه ببرمت. فقط امیدوارم که نظمت به هم نخوره دلبرکم...
نویسنده :
ندا مامان یسنا
18:55
رفتن یسنا به مهد کودک در روز تولد سه سالگیش
دختر گلم چطوری ؟ عشقم امروز که دارم این مطلبو مینوییسم سومین روزیه که دارم می برمت مهد و خدا کنه که بتونی بمونی و از این همه وابستگی که به من داری کمتر بشه و مامان یکم به کاراش برسه تا امروز که همش یا پشت درکلاس بودم یا تو کلاست . دعا کنید که یسنام بتونه بمونه توی مهد و با محیط مهد کنار بیاد . همه خیلی دوستت دارن مربیتم که خداییش خیلی خوبه و مهربونه. حالا تا ببینم چه میشه کرد. اینم چند تا از عکسای گل دختریم قبل از رفتن به مهد ...
نویسنده :
ندا مامان یسنا
15:51
عشقم سه سالگیت مبارکککککککککک
تولد تولد تولدت مبارکککککککککککککککککککککککککککککککککک هورا یسنای من سه ساله شد سلام دوستان نی نی وبلاگی .خوبید؟ ممنون که این مدتی که نبودم احوالمو جویا شدید من عمل لیزیک چشم کردم و تا یه مدت نمیتونستم بیام پای کامپیوتر .دلم واستون خیلی تنگ شده بود. واینکه امروز تولد دختر یکی یه دونم یسنا گلیم . که ما تولدشه قبل ماه محرم و اون هم مثل هر سال دو بار دو بار گرفتیم یکی خونه خاله نعیمه تهران و یکی دیگه هم خونه مامان جون اینا که امسال از تم تولد خبری نبود ولی تم تولد خونه مامان جونو واسش سفید صورتی گرفتم .به دلیل شرایطی که دارم باید کمتر پای کامپیوتر باشم عکس تولد سه ...
نویسنده :
ندا مامان یسنا
15:39